اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طناب خوردن

نویسه گردانی: ṬNAB ḴWRDN
طناب خوردن . [ طَ خوَرْ / خُرْ ] (مص مرکب ) کنایه است از پیموده شدن . نورالدین ظهوری راست :
بمباحث چو تخم کارد دماغ ؟
سینه از آه غم طناب خورد.

(از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.