طوس
نویسه گردانی:
ṬWS
طوس . (اِخ ) پسر نوذر. وی در دربار چند شاهنشاه ایران ، کیقباد و کاوس و کیخسرو، مقام اسپهبدی داشته است . رجوع به توس در همین لغت نامه و آنندراج و فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 44 و شاهنامه ٔ فردوسی شود.
واژه های همانند
۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
لوسیوس کی یه توس . [ ی ِ ] (اِخ ) ۞ نام یکی از سرداران تراژان امپراطور روم . (ایران باستان ج 3 ص 2485).