اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طوط

نویسه گردانی: ṬWṬ
طوط. (ع اِ) مار. (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || پنبه . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ) (مهذب الاسماء). قطن . ۞ (فهرست مخزن الادویه ). || قطن بردی . لوئی . ۞ || (ص ) مرد بلندبالا. (منتهی الارب ). مرد دراز. (مهذب الاسماء). دراز. (منتخب اللغات ). || (اِ) باشه . (منتهی الارب ). || شب پره . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). خفاش . || (ص ) خُرد. (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). ریزه . || مرد سخت پیکار. (منتهی الارب ). شدیدالخصومة. (منتخب اللغات ). || دلیر. (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || گشن تیزشهوت . (منتهی الارب ). شتر مست و بیقرار برای گشنی . (منتخب اللغات ). ج ، اطواط.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
توت سه گل . [ تو ت ِ س ِ گ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نباتی است خاردار، در برگ و گل شبیه به گل سرخ و ثمر آن در طعم و شکل مانند توت سیاه ...
توت الثعلب . [ تُث ْ ث َل َ ] (ع اِ مرکب ) سندیوطس . (ترجمه ٔ ضریر انطاکی ).
توت العلیق . [ تُل ْ ع َ ] (ع اِ مرکب ) تمشک . توت سه گل . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تمشک و توت سه گل شود.
فاریاب توت . [ فارْ ] (اِخ ) دهی از دهستان طیبی سرحدی بخش کهگیلویه ٔ شهرستان بهبهان که در 7 هزارگزی جنوب خاوری قلعه رئیس مرکز دهستان واقع...
توت خوشادول . [ خ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان بخش ارکواز است که در شهرستان ایلام واقع است و 285 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)...
توت فرنگی های وحشی یا درست تر بگوئیم رستنگاه توت فرنگی های وحشی را بزرگترین کار اینگمار برگمن کارگردان بزرگ سوئدی شمرده اند. اگر نگوییم اصلی‌ترین، ی...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.