اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طه

نویسه گردانی: ṬH
طه . [ طا ها ] (اِخ ) الاسکندری . وی آموزگار علوم عربی در مدرسه ٔ خلیل آغا درقاهره ٔ مصر و از خدام مقام حضرت ابراهیم علیه السلام واقع در مصر بوده است . او راست المقاصد الوفیة فی قواعد علم العربیه ، این کتاب بجمله ٔ: صرف اللهم (ظ: صرف ُ الهم ّ نحو حمداﷲ) من اعظم النعم آغاز شده و در مصر بطبع رسیده است . (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1223).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
پان ته آ. [ت ِ ] (اِخ ) گزنفون در کتاب 4، فصل 2 آرد که : در خلال این احوال مادیها غنائم را تقسیم کردند و برای کوروش خیمه ٔ باشکوهی با تمام ...
ته اومان . [ ت ِ ] (اِخ ) پادشاه شوش در سال 645 ق . م . که درآن سال آشوربانیپال پادشاه آشور به شوش حمله کرد و ته اومان را مغلوب و مقتول ...
ته بازار. [ ت َه ْ ] (اِ مرکب ) رجوع به ته بازاری شود.
ته تغاری . [ ت َه ْ ت َ ] (ص نسبی مرکب ، اِ مرکب ) آنچه در ته تغارماند از ماست و غیره . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || به مزاح ، فرزند بازپسی...
ته جرعگی . [ ت َه ْ ج ُ ع ِ ] (ص نسبی ) اندک شراب که بعد از نوشیدن در پیاله باقیمانده باشد. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). ته جرعه . رجوع به ته ...
جاودان-پایدار
ته بازاری . [ ت َه ْ ] (ص نسبی ) ... همان بازاری ۞ و ته بازاری . جمعی که جا و مکانی ندارند و درته بازار می باشند. از اهل زبان بتحقیق پیوست...
ته پیاله . [ ت َه ْ / ت َ هَِ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) ته جرعه . (آنندراج ). شرابی که در ته جام باقیمانده باشد. (ناظم الاطباء). آنچه از مشروب ...
ته غربالی . [ ت َه ْ غ َ ] (اِ مرکب ) دانه های کوچک و نخاله ٔ هرچیز. (ناظم الاطباء). فضول از دانه ها و دیگر چیزها که از بوجاری بدست آید. (یاددا...
ته کشیدن . [ ت َه ْ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) تمام شدن . به پایان آمدن . سپری شدن . به آخر رسیدن چیزی چون حبوب و اثمار و بقول و مانند آن ....
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۱۰ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.