اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طهی

نویسه گردانی: ṬHY
طهی . [ طُ ها ] (ع اِ) گرگ . || (ص ) پخته هرچه باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۲ ثانیه
جای تهی کردن . [ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جای را خالی کردن . از جای رفتن : شه شهریاران رها کرد جای فریبنده را گفت نزد من آی .
نام تهی کردن . [ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نام از عالم تهی کردن . مرادف نام از جهان ستردن و نام از جهان برداشتن . محو و نیست و نابود کردن ...
خرقه تهی کردن . [ خ ِ ق َ / ق ِ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مردن . (یادداشت بخط مؤلف ).این تعبیر بیشتر برای مردن مرشدان استعمال میشود.
قالب تهی کردن . [ ل َ / ل ِ ت َ / ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب )کنایه از مردن و بیخود شدن . (آنندراج ) : خواهم چو بهله با تو دمی همرهی کنم دستی در ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.