اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طینت

نویسه گردانی: ṬYNT
طینت . [ ن َ ] (ع اِ) سرشت . طینة. رجوع به طینة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۴ ثانیه
طینت . [ ن َ ] (از ع ، اِ)طینة. سرشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). فطرت ، جبلت ، خلقت ، طبع، طبیعت ، خمیره ، آب و گل ، گل آدمی ، غریزه ، نهاد، عنبرس...
این واژه از اساس پارسى و پهلوى ست و تازیان (اربان) آن را از واژه پهلوى تینا Tina به معناى گِل برداشته معرب نموده و ساخته اند: طین ، طینَة ، طان یطین ،...
نیک طینت . [ ن َ ] (ص مرکب ) خوش ذات . (ناظم الاطباء).نیک سرشت . نکوسرشت . پاک نهاد. پاکیزه طینت . نیک جبلت .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
پاک طینت . [ ن َ ] (ص مرکب ) پاک سرشت . پاک نهاد. پاک فطرت .
خشک طینت . [ خ ُ ن َ ] (ص مرکب ) کسی که از او انتفاع نتوان کرد. ممسک . خشک پهلو. خشک نهاد. (آنندراج ) : از خشک طینتان مطلب جز جواب خشک .صائب ...
خوش طینت . [ خوَش ْ / خُش ْ ن َ ] (ص مرکب ) نیک نهاد. نیکونهاد. (یادداشت مؤلف ). خوب سرشت . پاک نهاد.
نازک طینت . [ زُ ن َ ] (ص مرکب ) نازک طبع. نازک طبیعت . حساس . نازپرورده : مغیلان پای نازک طینتان را در حنا داردچه غم دارد ز خارآن کس که آتش...
ناقص طینت . [ ق ِ ن َ ] (ص مرکب ) رجوع به ناقص خلقت و ناقص الخلقه شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.