ظرء
نویسه گردانی:
ẒRʼ
ظرء. [ ظَرْءْ ] (ع اِ) آب منجمد. || و خاک خشک بژاله و برد (کذا فی النسخ ). (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۰۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
به عقیده مسلمانها عالم ذر یا روز اَلَست، زمانی است که خداوند پیمانی از انسان برای گواهی دادن بر یگانگیش گرفتهاست.
محتویات [نمایش]
عالم ذر در ق...
به ضم ز. دور زدن و گشتن در گویش کازرونی(ع.ش)
"ذر" یا "عالم ذر" عالمی است که خداوند در آن ذریات (جمع ذریه و کنایه از فرزندان که ذرات وجود پدر و مادرند) آدم را مورد خطاب قرار داد. عالم الست
طاس زر. [ س ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب عالمتاب است . (برهان ). || در افواه شنیده شده که صحرای شهر دربند به طاس زر مو...
طشت زر. [ طَ ت ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) معروف است که طشت طلا و لگن طلا باشد. (برهان ) (آنندراج ). || کنایه از آفتاب عالمتاب هم هست...
گوی زر. [ ی ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گوی زرین . گوی که از زر باشد. || کنایه از آفتاب است . (برهان قاطع) (انجمن آرا)(ناظم الاطباء). ...
لعل زر. [ ل َ ل ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از روشنی صبح . (آنندراج ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
کاغذ زر. [ غ َ ذِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کاغذی را گویند که در آن مبلغی پیچیده به کسی دهند. (برهان ) (آنندراج ). || کاغذی که طلاکوبا...
کشک زر. [ ک ُ ک ِ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فشند بخش کرج شهرستان تهران واقع در 34هزارگزی باختر کرج و 6 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ کرج به...