اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ظربان

نویسه گردانی: ẒRBAN
ظربان . [ ظَرِ ] (ع اِ) جانورکی است بدبوی مانند گربه گوشتخوارو موذی است و برای طعمه به لانه های مرغ و خروس و سایر پرندگان اهلی حمله میکند. مرادف های دیگر ظربان : مفرق النعم . خز. شغاره . (زمخشری ). انگورخوار. (دهار). ج ، ظرابی ّ، ظرابین ، ظِرباء و ظِربی اسم جمع آن است .
- امثال :
فسا بینهم الظربان ؛ از یکدیگر بریدند و پراکنده شدند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
ذربان . [ ذَ ] (اِخ ) موضعی است در شعر.
ذربان . (اِخ ) ابن عتیق بن تمیم الکاتب ، مکنی به ابی القاسم . حافظ ابوطاهر سلفی در معجم الشعراء از او و وی از ابوحفص الزکرمی العروضی قطعه ای...
زربان . [ زَ ] (اِ) پیر سالخورده را گویند. (برهان ). پیر فرتوت . (انجمن آرا) (آنندراج ). پیر سالخورده . (ناظم الاطباء). مصحف «زرمان ». (حاشیه ٔ بره...
زربان . [ زَ ] (اِخ ) زرفان . زرمان . نام حضرت ابراهیم (ع ) است . (برهان ) (ناظم الاطباء). شیخ الانبیاء ابراهیم خلیل علیه السلام است . (انجمن آر...
ضربان . [ ض َ رَ ] (ع مص ، اِمص ) تپش . جنبش سخت شریان . تپیدن . زدن . (آنندراج ) : دستور طبیب است که بشناسد شریان چون باضربان باشد و چون بی ...
ضربان . [ ض ُ ] (ع اِ) نامی است که در افریقیه به شیهم دهند. تشی . ضَرب . شیهم . سیخول .
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: تپش، تکان (دری) فروین farvin (پهلوی: fraven)***فانکو آدینات 09163657861
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: فروین شانج farvine-ŝānj (پهلوی: fraven؛ سغدی: ŝānc)***فانکو آدینات 09163657861
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.