ظفر
نویسه گردانی:
ẒFR
ظفر. [ ظَ ف َ ] (اِخ ) ابن احمدبن الحسین الجلیلی النیسابوری . از صوفیه ٔ کبار است و او به اصفهان رفت و درمحرم سال 382 هَ . ق . وفات کرد. حدیث کرد احمدبن الحسین جبیلی النیسابوری : قدم علینا... حدیث کرد ما راابوجعفر محمدبن الحسن بن علی بن عمار المؤدّب در نیشابور، که حدیث کرد ما را عبداﷲبن الحارث الصنعانی ازعبدالرّزاق بن همام از مَعمَر از زُهری از عُروة از عائشه از پیغمبر (ص ) که فرمود: النفح ُ فی الطعام یذهب بالبرکة. رجوع به ذکر اخبار اصفهان ج 1 ص 352 شود.
واژه های همانند
۴۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ضفر. [ ض َ ] (ع مص ) برجستن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر) (منتخب اللغات ). از نشیب بر بالا جستن . (زوزنی ). دویدن . (منتهی الارب ) (منتخب اللغ...
ام ذفر. [ اُم ْ م ِ ذَ ] (ع اِ مرکب ) جهان . مشهور به دال (دفر) است . (از المرصع). رجوع به ام دفر شود.
ام زفر. [ اُم ْ م ِ زُ ف َ ] (اِخ ) حبشیه از زنان صحابی و زنی سیاه و بلند بوده است و رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 234 شود.
ام زفر. [ اُم ْ م ِ زُ ف َ ] (اِخ ) ماشطه ٔ خدیجه از زنان صحابی بود. رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 235 شود.