ظمآن
نویسه گردانی:
ẒMʼAN
ظمآن . [ ظَم ْ ] (ع ص ) تشنه . ج ، ظِماء، ظُماء نادراً. || وجه ظَمآن ؛ روئی خشک و بی گوشت .
واژه های همانند
۶۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
(در دستور زبان) زمان واژه ای پارسی و حال عربی است و جایگزین پارسی، این است: اواهس ávâhas (پارتی) **** فانکو آدینات 09163657861
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
واحد زمان . [ ح ِ دِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحدی است که برای سنجش زمان به کار میرود. واحد اصلی زمان در دستگاه S.T.M و S.K.M و S.G.C...
زمان صوفی . [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان سملقان است که در بخش مانه ٔ شهرستان بجنورد واقع است و 152 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ...
صاحب زمان . [ ح ِ زَ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) یکی از بزرگان عصر : مرا از کریمان صاحب زمان توئی مانده باقی که باقی بمان .نظامی .
صاحب زمان . [ ح ِ زَ ] (اِخ ) رجوع به مهدی شود.
حاجی زمان . [ زَ ](اِخ ) شاعری از مردم شیراز. وی شغل کفاشی داشت و دکان او مجمع فضلا و ادبای عصر بود. بیت ذیل از اوست :جام بلور از خم شراب ...
گشت زمان . [ گ َ ت ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) گشت زمانه صرف دهر. گردش روزگار : نه گشت زمانه بفرسایدش نه این رنج و تیمار بگزایدش . فردو...