اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ع

نویسه گردانی: ʽ
ع . (حرف ) حرف بیست ویکم است از حروف الفبای فارسی و حرف هیجدهم از الفبای «ابتثی » عربی پس از ظ و پیش از غ ، و حرف شانزدهم از الفبای ابجدی پس از س و پیش از ف ، و نام آن عین است و به حساب جُمّل نماینده ٔ عدد هفتاد بود. (فرهنگ نظام ) (آنندراج ). و از حروف ششگانه ٔ حلق و از حروف تُرابیه یا أرضیه است . (برهان ). و از حروف مصمته است . (آنندراج ). || رمزی است علیه السلام را که صورت دیگر آن «4» است . || در فرهنگها علامت عربی بودن کلمه است . || و در هیئت علامت تربیع است . || و نیز علامت مصراع است یعنی نصف بیت . || در معجم های جغرافیائی رمز است موضع را. || و رمزی است عین بمعنی چشمه را. || این حرف در تمام زبانهای سامی بوده و نامش در تهجی عبرانی عین است بمعنی چشم چه شکل حرف مذکور در آن زبان شباهت بچشم دارد اما این تطبیق لفظ و معنی بر سبیل اتفاق است و الا حروف عربی از عبرانی بدون ملاحظه ٔ معنی گرفته شده است . (فرهنگ نظام ) (آنندراج ). || این حرف از حروف مخصوص کلمات عربی است و در زبان فارسی صدای همزه دارد و در کلماتی دیده میشود که فارسیان از زبان عربی گرفته اند مانند عمر، عالی ، عارض و یا از کلماتی که عربها در آن تصرف کرده اند مانند عاقرقرحا و نعناع و جز آن . (ناظم الاطباء).
ابدالها:
> در عربی بدل به ح شود:
ضعیف = نحیف
ضعف = نحف
طلع= طلح
طماع = طماح
عدس = حدس
نفاع = نفاح
عنی = حتی . (از منتهی الارب ).
|| «ع 1» رمز است ربیعالاول و«ع 2» رمز است ربیعالثانی را.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
تترافیلیده آ. [ ت ِ دِ ] (اِ) ۞ یکی از راسته های رده ٔ فرعی از رده ٔ اصلی سستدها ۞ یا کرمهای نواری میباشد. جانوران این راسته انگل مهره د...
ژیلبر االیس . [ ب ِ اِ اِ ] (اِخ ) ۞ (جزائر...) نام مجمعالجزایر کوچکی در پلینزی ۞ ازآن ِ انگلستان ، دارای 30000 تن سکنه . محصول عمده ٔ آن فس...
القائم بحق ا. [ اَ ءِ م ُ ب ِ ح َق ْ قِل ْ لاه ] (اِخ ) لقب مروان حمار. رجوع به قائم بحق اﷲ و مروان شود.
الحافظ لدین ا. [ اَ ف ِ ظُ ل ِ نِل ْ لاه ] (اِخ ) رجوع به حافظ لدین اﷲ شود.
بینک و بین ا. [ ب َ ن َ ک َ وَ ب َنَل ْ لاه ] (ع ق مرکب ) میان تو و خدا. براستی . حقاً.در مورد قسم گویند. و رجوع به بینی و بین اﷲ شود.
بینی و بین ا. [ ب َ وَ ب َ نَل ْ لاه ] (ع ق مرکب ) میان من و خدا. بین خود و بین خدا. حقاً. براستی . (یادداشت مؤلف ).
فاضلاب،چاله فاضلاب. یک لغت قدیمی است که از سه لغت گرفته شده ، آو ، گه، استان، در لهجه پارسی غور آو ، گه با هم جمع شود معنی فاضلاب میده (اوگه ا )ا...
آتَرِویترَمَئیبی آ= دور شو. دور شو از من. گم شو.
مسجد شیخ لطف ا. [ م َ ج ِ دِ ش َ / ش ِ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) از مساجد و بناهای عهد صفوی در اصفهان . رجوع به اصفهان شود.
ژوپیتر ا آنتیوپ . [ ت ِ اِ یُپ ْ ] (اِخ ) ۞ نام تصویر تیتان در موزه ٔ مونیخ . || نام همان تصویر در موزه ٔ لوور. || نام تصویری از آثار رافائ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.