عائش
نویسه گردانی:
ʽAʼŠ
عائش . [ ءِ ] (اِخ ) ابن انس . یکی از راویان است که از عطا روایت کند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
عیش سازی . [ ع َ / ع ِ ] (حامص مرکب ) کامیابی و تمتع و شادی و خوشی . (ناظم الاطباء) : چو دوری چند رفت از عیش سازی پدید آمد نشان بوس و بازی .نظ...
عیش پرور. [ ع َ / ع ِ پ َرْ وَ ] (ن مف مرکب ) عیش پرورده . پرورده شده در عیش و عشرت . (فرهنگ فارسی معین ) : ای خنک جان عیش پرور توکز چنین فتن...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ایش گشاش . [ ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ کیومرسی ایل چهارلنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 67).
عیش آباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان یامچی بخش مرکزی شهرستان مرند با 290 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات ، حبوب ، پنبه ، بادام...
عیش آباد. [ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ایل تیمور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد با 205 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و توتون است . (از ...
عیش آباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ خاوری شهرستان رفسنجان با 256 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، پسته ، پنبه و لبنیات ...
عیش آباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد با 137 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرا...
عیش آباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی از بخش حومه ٔ شهرستان یزد با 551 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1...