اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عاجز کردن

نویسه گردانی: ʽAJZ KRDN
عاجز کردن . [ ج ِ ک َ دَ ](مص مرکب ) درمانده کردن . ناتوان ساختن :
کمالت عاجزم کرد و عجب نیست
که تو هم عاجزی اندر کمالت .

خاقانی .


موران به اتفاق شیر را عاجز کنند. (مجالس سعدی ص 23).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.