اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عاد

نویسه گردانی: ʽAD
عاد. (اِخ ) ابن عوص بن ارم بن سام بن نوح . جدی جاهلی است .گویند وی در بابل بود سپس با عائله ٔ خود به یمن رفت و در احقاف بین یمن و عمان از بحرین تا حضرموت اقامت کرد. او و فرزندان او در آن سرزمین تمدنی بوجود آوردند. از آثار آنان اطلال «جش » و بناهای سنگی است که ویرانه های آن در حضرموت موجود است . (الاعلام زرکلی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۵ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.