گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عارف اندرون نویسه گردانی: ʽARF ʼNDRWN عارف اندرون . [ رِ اَ دَ ] (ص مرکب ) عارف دل . کسی که ضمیر او بنورعرفان روشن است : خانه آبادان برون باید نه بیرون پر نگارمردی عارف اندرون را گو برون ویرانه باش .سعدی (خواتیم ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود