اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عاشق

نویسه گردانی: ʽAŠQ
عاشق . [ ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ترگور بخش سلوانا شهرستان ارومیه واقع در هشت هزارو پانصدگزی شمال باختر سلوانا و چهارهزارو پانصدگزی باختر راه ارابه رو موانا به ارومیه محلی کوهستانی و سردسیر است و 120 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غله و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
اشغ. [ اَ ] (اِخ ) معرب اشک . نیای سلسله ٔ اشکانیان . رجوع به اشک شود.
کسی که دور از عشق مانده-بدون عشق و عاشقی-تا به حال عاشق نشده-منفرد از عشق-منفرد-تنها بدون یاری-بدون همزبان-بدون یار - همه در این دنیا می خوانند از ع...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
چرا نماد عشق، قلبی است که تیری از میان آن گذشته است؟ این موضوع در افسانه های هند باستان آمده و در نوشته های سنسکریت، واژه ی ایوگمه صره áyugma-śara به ...
تب عشق . [ ت َ ب ِ ع ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مجازاً بیماری عشق . سوز و التهاب عشق . آتش عشق . درد عشق : غم عشق بر عیش پیرایه بست تب عش...
رباط عشق . [ رُ ع ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش اسفراین شهرستان بجنورد دارای 68 تن جمعیت . آب این ده از قنات تأمین میشود و فرآورده ٔ عمده ٔ آ...
عشق آمیز. [ ع ِ ] (ن مف ) آمیخته به عشق : در اثنای رقعه کلمات دلاویز و سخنان عشق آمیز درج کرد. (سندبادنامه ص 103).
عشق باخت . [ ع ِ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) عشق باختن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به عشق شود : آفتی نبود بتر از ناشناخت تو برِ یار و ندان...
عشق باره . [ ع ِ رَ / رِ ](ص مرکب ) کسی که عشق را دوست دارد. عاشق پیشه . (فرهنگ فارسی معین ). عشق پرداز. (از آنندراج ) : دلی که عشق نبازد ز ...
عشق بازی . [ ع ِ ] (حامص مرکب ) عمل عشقباز. عاشقی . غَزَل . (منتهی الارب ). عشق ورزی . معاشقه . مغازله . تصابی . مهرورزی : عشقبازی کن و سیکی خو...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۱۱ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.