عاصم
نویسه گردانی:
ʽAṢM
عاصم . [ ص ِ ] (اِخ ) شهری است در جنوب یهودا و بعد از تقسیم اول به سبط یهودا داده شد. (قاموس کتاب مقدس ).
واژه های همانند
۱۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
عصم . [ ع َ ص َ ] (ع اِمص ) سپیدی است در دستهای چهارپایان . (از اقرب الموارد).
عصم . [ ع ِ ص َ ] (ع اِ) ج ِ عِصمة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عِصمة شود. || ج ِ عُصمة. (منتهی الارب ). رجوع به عُصمة شود.
عصم . [ ع ُ ] (ع اِ) باقیمانده ٔ هر چیزی . (از اقرب الموارد). || باقی مانده ٔ اثر حنا و قطران و خضاب و مانند آن در دست و پا. (منتهی الارب ). ...
عصم . [ ع ُ ص ُ ] (ع اِ) باقیمانده ٔ هر چیزی . (از اقرب الموارد). || باقی مانده ٔ اثر حنا و قطران و خضاب و مانند آن در دست و پا. (منتهی الارب...
عصم . [ ع ُ ] (اِخ ) نام جبلی است ازآن ِ هذیل . || قلعه ای است ازآن ِ بنی زبید در یمن ، و آن را عُصُم نیز گویند. (از معجم البلدان ) (از منته...
عصم . [ ع ُ] (اِخ ) ابن وهب بن ابی ابراهیم تمیمی برجمی ، مکنی به ابوشبل . شاعر و از اهالی بصره بود. وی در زمان مأمون خلیفه می زیست و او ر...
این واژه از اساس پارسى و پهلوى ست و تازیان (اربان) از واژه پهلوىِ شیم Shim به معناى نام و عنوان برداشته و معرب نموده و گفته اند : الأسم !!! و سپس ساخت...
به فتح الف و تشدید س. کفگیر است در گویش کازرونی(ع.ش)
این واژه عربی است و از ریشه ی آرامی شم ŝam ساخته شده است و پارسى جایگزین، اینهاست: لاکس lâks (سنسکریت: lakŝana)، ناما (سنسکریت: nâma) ***** فانکو آدین...
عثم . [ ع َ ] (ع مص ) کژ بسته شدن استخوان شکسته . یا کژ بسته شدن دست خاصةً. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || سست دوختن توشه دان را. (اق...