اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عالم

نویسه گردانی: ʽALM
عالم . [ ل ِ ] (ع ص ) خردمند. دانا. کسی که او را دانش باشد. مقابل جاهل . ج ، عُلاّم و عالمون . (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از منتهی الارب ) :
چنین که کرد تواند مگر خدای بزرگ
که قادر است و حکیم است و عالم و جبار.

ناصرخسرو.


عالم که به جهل خود مقر شد
از جمله ٔ صادقین شمارش .

خاقانی .


اقوال پسندیده مدروس گشته و عالم غدار و زاهد مکار. (کلیله و دمنه ).
گفتم میان عالم وعابد چه فرق بود
تا اختیار کردی از آن این فریق را.

سعدی (گلستان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
عالم غیرمادی
عالم بالا. [ ل َ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آسمان . (ناظم الاطباء).
عالم بالا. [ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان یوسف وند بخش سلسله شهرستان خرم آباد. واقع در 22 هزارگزی باختری الشتر و هفت هزارگزی باختر. ناحیه ...
عالم برزخ . [ ل َ م ِ ب َ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مقام ارواح که مابین موت و قیامت است . (از غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به برزخ ش...
حدوث عالم . [ ح ُ ث ِ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ (اصطلاح کلام و فلسفه ) مسبوق به عدم بودن جهانست . و این مسئله از مسائل غامض علم ...
عالم نفسی . [ ل َ م ِ ن َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مقابل عالم عقلی و هم عالم حسی است . (از رسائل ملاصدرا ص 151).
عالم کبیر. [ ل َ م ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مراد جهان وجود است . روزگار و دهر و همه ٔ جهان . (ناظم الاطباء). رجوع به عالم صغیر شود.
عالم صوری . [ ل َ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) این دنیا. (ناظم الاطباء).
عالم افروز. [ ل َ اَ ] (نف مرکب ) روشن کننده ٔ عالم . (ناظم الاطباء). افروزنده ٔ جهان : گل باغ شه عالم افروز بادچراغ شبش مشعل روز باد. نظامی ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۲۳ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.