عاله
نویسه گردانی:
ʽALH
عاله . [ ل ِه ْ ] (ع اِ) زن سبک وزن که آهنگ مختلف نماید و بر یک راه نرود. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). طیاشه . (اقرب الموارد). || (اِ) شترمرغ . (منتهی الارب ). نعامه . (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۶۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
جلال خدا . بزرگی خدا . نامی برای افراد مذکر.
به معنی کشته شده در راه خدا می باشد/از القاب حضرت اسماعیل (ع)
حامد اله . [ م ِدِ اُ ل ُه ْ ] (اِخ ) رجوع به حامدبن محمد اله شود.
اله ئونر. [ اِ ل ِ ءُ ن ُ ] (اِخ ) ۞ یا الینور دُگوین یا داکیتن ۞ . ملکه ٔ فرانسه و سپس ملکه ٔ انگلستان . وی دختر گیوم پنجم آخرین دوک آکیت...
اله سرمه . [ اَ ل َ س ُ م َ / م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قطور بخش حومه ٔ شهرستان خوی ، واقعدر 44 هزارگزی جنوب باختری خوی . کوهستانی و سرد...
اله اموت . [ ] (اِخ ) رجوع به الموت و نزهة القلوب چ لیدن ص 61 شود.
اله وردی . [ اَل ْ لاه وِ ] (ترکی ، اِ مرکب ) رجوع به اﷲوردی شود.
اله آزار. [ اِ ل ِ ] (اِخ ) ۞ رجوع به العازار و الیعازر شود.