اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عالی

نویسه گردانی: ʽALY
عالی . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بیضا بخش اردکان شهرستان شیراز. واقع در 28هزارگزی جنوب خاوراردکان و سه هزارگزی راه فرعی زرقان به بیضا و دارای 36 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۲ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن موسی جزائری ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی جزائری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن موسی عاملی نباطی . رجوع به علی نباطی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن موفق بن متوکل ، مکنی به ابومحمد و ملقب به المکتفی باﷲ. هفدهمین خلیفه ٔ عباسی . رجوع به علی عباسی (ابن اح...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن نوبخت ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن نوبخت . وی در سال 416 هَ . ق . در مصر درگذشت . رجوع به ابوالحسن علی...
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن احمدبن هبل تبریزی بغدادی موصلی ، مکنی به ابوالحسن و ملقب به مهذب الدین . رجوع به علی تبریزی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن یوسف بن خضر آمدی حنبلی ، ملقب به زین الدین . رجوع به علی آمدی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن یوسف وادی آشی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی وادی آشی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن یونس (الشیخ الامام ...)، مکنی به ابوالحسن (متوفی در سال 399 هَ . ق .). او راست : الزیج الکبیر الحاکمی ، در د...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد ابیوردی شیعی ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن ابی قرة. متکلم قرن دهم هجری . رجوع به علی ابیوردی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن أحمد أزرق ، مشهور به ابن ازرق و ملقب به موفق الدین و نورالدین ، و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی أزرق شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.