عالی
نویسه گردانی:
ʽALY
عالی . (اِخ ) دهی است از دهستان برخون شهرستان بوشهر بخش خورموج شهرستان بوشهر. واقع در 126هزارگزی جنوب خورموج در ساحل خلیج فارس . ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیر، مرطوب و مالاریایی و 81 تن سکنه دارد. اهالی فارسی زبانند آب آن از چاه تأمین میشود و محصولاتش غلات و خرما است ، و مردم آن به کشاورزی اشتغال دارند. راه آن شوسه ٔ سابق بوشهر - لنگه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
واژه های همانند
۵,۷۸۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۸۰ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قراعثمان (علی بیک ...) رجوع به علی بیک بن قراعثمان شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قریب ، معروف به حاجب بزرگ ، یا امیرعلی خویشاوند. از بزرگان امرای سلطان محمود غزنوی . رجوع به حاجب (علی بن قریب .....
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قَرین بن بیهس . محدثی ضعیف بود در روایت حدیث . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قصار. علی بن ابی حسین عبدالرحیم سلمی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن قصار. ادیب و لغوی وخطاط. رجوع به ابن قص...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قصار.علی بن احمد بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن قصار. رجوع به علی قصار (ابن احمد بغدادی ) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قطاع . علی بن جعفربن علی سعدی صقلی ، مشهور به ابن قطاع و مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به ابن قطاع و علی بن جعفربن...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قطان . علی بن محمدبن عبدالملک بن یحیی بن ابراهیم بن یحیی کتامی ، مشهور به ابن قطان و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قلال . علی بن عبداﷲبن طیب جزائری ، ملقّب به زین الدین و مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن قلال . رجوع به علی جز...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قلی بن محمد خلخالی اصفهانی . رجوع به علی خلخالی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قلیج ، ملقّب به سیف الدین . وی مدرسه ای وقف کرده بود که ذکر آن در عیون الانباء آمده است . رجوع به عیون الانباء ج ...