عامر
نویسه گردانی:
ʽAMR
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) جد جاهلی است پسران او بطنی از لواثه از قیس عیلان یا از بربرند و منزل و مأوای آنان به بهنسا از دیار مصر بوده است . (از الاعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۵۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن طُفیل بن مالک بن جعفر العامری از بنی عامربن صعصعة. از شعرا و بزرگان عرب در جاهلیت بود. مولد و منشاء او به نجد بوده ...
عامر. [م ِ ] (اِخ ) ابن ظرب العدوانی حکیم و خطیب و از رؤسای جاهلیت بوده و او را ذوالحلم نیز میگفتند وی در میان اعراب نفوذ خاصی داشته اس...
عامر.[ م ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ، مکنی به ابوبرده از قضات کوفه بود و او را کرم و جود و محاسن بسیاری بوده است .وی به سال 103 هَ . ق . درگذشت ...
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن شراحیل الشعبی الحمیری . مولد و منشاء آن کوفه و از یاران و ندمای عبدالملک بن مروان و از رجال حدیث و ثقات ...
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عبداﷲ ملقب به ابوعبیدة جراح . رجوع به ابوعبیده ٔ جراح شود.
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن عبدری یا عامربن عمروبن وهب القرشی العبدری یکی از رجال شریف و بزرگوار و ادیب اندلس بوده و مقبره ٔ عامر را به قرط...
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن عبدالوهاب . رجوع به ظافرصلاح الدین عامر الظافر در این لغت نامه و الاعلام زرکلی شود.
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن عبدی مناة بطنی است . از کنانةبن خزیمه از عدنانیه که به نام بنوعامربن عبدمناةبن کنانةبن خزیمةبن مدرکةبن الیاس خ...
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن عُذرةبن زید از بنی کلب از قحطانیه جد جاهلی است . (از الاعلام زرکلی ).
عامر. [ م ِ ] (اِخ )ابن علی بن محمد الحسینی الزیدی . امیر یمانی از فضلاءو شجعان و ساکن شبام یمن بود با پسر برادر خود قاسم بن محمد قیام کرد و...