اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عامر

نویسه گردانی: ʽAMR
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن ذَبیان بطنی است از بکربن وائل از عدنانیه و آنان بنوعامربن ذبیان بن کنانةاند. (از معجم قبائل العرب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
عمر انصاری . [ ع ُ م َ رِ اَ] (اِخ ) ابن حکم . رجوع به ابوحفص (عمربن ...) شود.
عمر انصاری . [ ع ُ م َ رِ اَ ] (اِخ ) ابن علی بن احمد انصاری شافعی . ملقب به سراج الدین ، و مکنی به ابوحفص و مشهور به ابن مُلقِّن . از محدثا...
عمر بلنسی . [ ع ُ م َ رِ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن محمد. رجوع به عمر قضاعی (ابن محمد...) شود.
عمر بلوطی . [ ع ُ م َ رِ ب َل ْ لو ] (اِخ ) بطروجی اقریطشی . رجوع به ابوحفص (عمر بلوطی ...) شود.
عمر تجیبی . [ ع ُ م َ رِ ت ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن محمدبن مسلمه ٔ تجیبی ، مکنی به ابوحفص و ملقب به المتوکل . آخرین تن از ملوک بنی اف...
عمر حضرمی . [ ع ُ م َ رِ ح َرَ ] (اِخ ) ابن احمد (یا محمد) بن تقی بن عبداﷲ حضرمی ، مکنی به ابومسلم و مشهور به ابن خلدون . وی ریاضی دان ، طبیب...
عمر خبازی . [ ع ُ م َ رِ خ َب ْ با ] (اِخ ) ابن محمدبن عمر خبازی خجندی ، مکنی به ابومحمد و ملقب به جلال الدین . فقیه حنفی و از اهالی دمشق (...
عمر خجندی . [ ع ُ م َ رِ خ ُ ج َ ] (اِخ ) ابن محمد. رجوع به عمر خبازی شود.
عمر ابزاری . [ ع ُ م َ رِ اَ ] (اِخ ) ابن ابی زیاد ابزاری . از مشایخ شیعه و از ائمه ٔ روات حدیث بود. (از فهرست ابن الندیم ).
عمر احموسی . [ ع ُ م َ رِ اِ ] (اِخ ) ابن عمرو. رجوع به ابوحفص (عمربن ...) شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.