اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عامر

نویسه گردانی: ʽAMR
عامر. [م ِ ] (اِخ ) ابن ظرب العدوانی حکیم و خطیب و از رؤسای جاهلیت بوده و او را ذوالحلم نیز میگفتند وی در میان اعراب نفوذ خاصی داشته است . (از الاعلام زرکلی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
عمر قضوی . [ ع ُ م َ رِ ق َ ض َ ] (اِخ ) ملقب به عمادالدین . رجوع به عمادالدین قضوی شود.
عمر قلعی . [ ع ُ م َ رِ ق َ ] (اِخ ) ابن علی بن بدوح . سال درگذشت او را 576 هَ .ق . نوشته اند. رجوع به ابن البدوح (ابوجعفر عمربن ...) و مآخذ ذی...
عمر کلبی . [ ع ُ م َ رِ ک َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی . رجوع به ابوخطاب (ابن دحیةبن ...) و عمر (ابن حسن بن علی بن ...) شود.
عمر کوفی . [ ع ُ م َ رِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمدبن محمدبن احمدبن علی بن حسین بن علی بن حمزةبن یحیی بن حسین علوی کوفی بغدادی زیدی ، مکن...
عمر کوفی . [ ع ُ م َ رِ ] (اِخ ) ابن ذربن عبداﷲ. رجوع به ابوذر (عمربن ...) شود.
عمر کوفی . [ ع ُ م َ رِ ] (اِخ ) ابن قاسم کوفی . رجوع به ابوزبید (عمربن ...) شود.
عمر لخمی . [ ع ُ م َ رِ ل َ ] (اِخ ) ابن علی بن سالم . رجوع به تاج الدین (فاکهانی ) و عمر (ابن علی بن ...) شود.
عمر لیثی . [ع ُ م َ رِ ل َ ] (اِخ ) ابن علی بن احمدبن لیث لیثی بخاری ، مکنی به ابومسلم . وی از روات حدیث بود. مدتی در اصفهان زیست و سرانج...
عمر قاهری . [ ع ُ م َ رِ هَِ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد. ملقب به سراج الدین . رجوع به عمر بلبیسی شود.
عمر قرشی . [ ع ُ م َ رِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن خطاب بن نفیل . رجوع به عمر (ابن خطاب بن ...) شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.