عانس
نویسه گردانی:
ʽANS
عانس . [ ن ِ ] (ع ص ) عانت . دختری که بی شوی تا دیر در خانه مانده باشد.ج ، عَوانس و عُنس و عُنّس و عُنوس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). || مرد تا دیر نکاح ناکرده . (منتهی الارب ). || نیکوروی . || فربه تمام اندام . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های همانند
۳۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
انس .[ اُ ] (ع مص ) آرام یافتن به چیزی و بی پژمان شدن . (منتهی الارب ). خو گرفتن و آرام گرفتن بچیزی و الفت گرفتن . (غیاث اللغات ). خوگر ش...
انس . [ اِ ] (ع اِ)مردم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بشر غیر جن و فرشته . (از اقرب الموارد). واحد آن اِنسی ّ و اَنَسی است . (از منتهی الار...
انس . [ اَ ن َ ] (ع مص ) ۞ خو گرفتن و آرام یافتن بچیزی ونرمیدن از آن . (از اقرب الموارد). آرام یافتن بچیزی و بی پژمان شدن . (از ناظم الاط...
انس . [ اُ ن ُ ] (ع اِ) ج ِ انوس . (منتهی الارب ). و رجوع به انوس شود.
انس . [ اَ ن ِ ] (ع ص ) انس گیرنده و انیس . (ناظم الاطباء).
انس . [ ] (اِ) بعربی اسطوخودوس است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به اسطوخودوس شود.
انس . [ اُ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ واحد وزن معادل 28/35 گرم . (از لاروس ).
انس . [ اَ ن َ ] (اِخ ) ابوثمامة، انس بن مالک بن نضربن ضمضم نجاری انصاری . از صحابه و خادم پیغمبر اسلام بود ده سال قبل از هجرت در مدینه ب...
انس . [ اَ ن َ ] (اِخ ) ابوسفیان . انس بن مدرک بن کعب کلبی . شاعر و فارس عرب بود اسلام را درک کرد و مسلمان شد. رجوع به الاصابة فی تمییزالصحا...
انس . [ اَ ن َ ] (اِخ ) ابن زنیم بن عمرو کنانی دئلی شاعر عرب ، در جاهلیت نشأت کردو در ظهور اسلام پیغمبر را هجو کرد و از طرف پیغمبر مهدور الدم...