اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عانس

نویسه گردانی: ʽANS
عانس . [ ن ِ ] (ع ص ) عانت . دختری که بی شوی تا دیر در خانه مانده باشد.ج ، عَوانس و عُنس و عُنّس و عُنوس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). || مرد تا دیر نکاح ناکرده . (منتهی الارب ). || نیکوروی . || فربه تمام اندام . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
آنْسَ (اوستایی) 1ـ بخش، سهم، بهره 2ـ چیز خوب 3ـ حزب، گروه، دسته 4ـ داخل ـ وارد شدن
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
آنس . [ ن ِ ] (ع ص ) خوگرفته . خوگیرنده . مأنوس . انس گیرنده .
آنس . [ ن َ ] (ع ن تف ) خوگیرنده تر. مأنوس تر.
انث . [ اُن ُ ] (ع اِ) جج ِ اُنثی ̍ و ج ِ اِناث . (از اقرب الموارد). ماده ها. (آنندراج ). رجوع به انثی و اناث شود.
انس جو. [ اُ ] (نف مرکب ) آنکه خواهنده و جوینده ٔ انس و الفت است . خوگیر : من وحشیم و تو انس جویی آن نوع طلب که جنس اویی .نظامی .
قصر انس . [ ق َ رِ اَ ن َ ] (اِخ ) در بصره است . این قصر به انس بن مالک خادم رسول خدا (ص ) منسوب است . (معجم البلدان ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
انس گیر. [ اُ ] (نف مرکب ) انس گیرنده . خوگیر.
جن و انس . [ ج ِن ْ ن ُ اِ ] (ترکیب عطفی ) پری و آدمی : غنی ملکش از طاعت جن و انس .سعدی .
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.