عای
نویسه گردانی:
ʽAY
عای . (اِخ ) یکی از شهرهای عمونیان که در نزدیکی حشبان واقع بود. کتاب ارمیا 49:3. (قاموس کتاب مقدس ).
واژه های همانند
۲۰۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
ای بابا. {اِ}. شبه جمله ای بیانگر تعجب، ناراحتی، افسوس، گله گزاری ملایم، اِستِنکار، مخالفت و اعتراض و رد و انکار خفیف. معادل tush در انگلیسی.
دده که ای . [ دَ دَ ک ِ ] (اِخ ) نام ِ طایفه ای از طوایف قشقائی بفارس . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 84).
دریاچه ای . [ دَرْ چ َ ] (ص نسبی ) منسوب به دریاچه . مربوط به دریاچه . رجوع به دریاچه شود.
په ای با. [ پ ِ ] (اِخ ) ۞ نام کشور هلند. رجوع به هلند شود.
ذوزنقه ای . [ زَ ن َ ق َ ] (ص نسبی ) منسوب بذوزنقه . بشکل ذوزنقه ۞ . شبه ذوزنقه . ذوزنقه ای شکل .
آی تیمور. [ ت َ ] (اِخ ) از سربداران ، نامش محمد، و او پس از وجیه الدین مسعود امارت یافت (744-746 هَ .ق .).
آی درویش . [ دَرْ ] (اِخ ) نام تیره ای از ترکمانان ایران ، ساکن شمال غربی سنگر.
انگوره ای . [ اَ رَ / رِ ] (ص نسبی ) منسوب به انگوره . انگوری : بصوف از آن جهت انگوره ای لقب کردندکه گه گهی لکه بر وی ز باده ٔ عنبیست . ن...