عای
نویسه گردانی:
ʽAY
عای . (اِخ ) یکی از شهرهای عمونیان که در نزدیکی حشبان واقع بود. کتاب ارمیا 49:3. (قاموس کتاب مقدس ).
واژه های همانند
۲۰۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
ای . [ اَی ْ ی ُ ] (ع اِ) اسم معرب و بعضی آنرا مبنی دانسته اند و برای استفهام آید در عاقل و غیر عاقل و به معنی کدام میباشد مانند: ایهم اخ...
آی . (صوت ) صوتی است نشانه ٔ ضجرت از درد: آی دلم . آی سرم . || نشانه ٔ حسرت و دریغ : آی دریغا که خردمند راباشد فرزند و خردمند نی . رودکی .|| ...
آی . (ع اِ) ج ِ آیت و آیه .
آیَ (اوستایی) با این، به این
عی عی . [ ع َ ع َ ] ( صوت ) کلمه ای است که بدان گوسپند را زجر کنند، و آن در خراسان مصطلح است .
نه ای. {نِ ای}. فعل نفی. نیستی مرکب از نِه+ای ////////////////////////// نِه (قید) [پهلوی: nē، مقابلِ آری] ‹نی، نا› برای جواب منفی به سؤال به کار میر...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
آی پی. (رایانه) پادمانِ اینترنت، پروتکلِ اینترنت. این عبارت، «IP» ، ساخته شده است از دو حرف اولیهٌ کلمه های عبارت انگلیسی «Internet Protocol». برای اط...
بصورت گروهی یا دسته جمعی امام جمعه ارومیه در کتاب خاطراتش نوشته است که حکم فرزندش در نهایت حبس ابد بود و متاسفانه قاضی پرونده همین طور فلهای حکم ا...