اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عای

نویسه گردانی: ʽAY
عای . (اِخ ) یکی از شهرهای عمونیان که در نزدیکی حشبان واقع بود. کتاب ارمیا 49:3. (قاموس کتاب مقدس ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۰۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۲ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
کسی که در شغل یا حرفه خود مهارت زیادی داشته باشد.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
گتره یی, کتره ای,کتره
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
هلپه ای . [ هَِ پ ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش برازجان شهرستان بوشهر که 334 تن سکنه دارد. آب آن از چاه و رود دالکی و محصول عمده اش غله و خ...
نقره ای . [ ن ُ رَ / رِ ] (ص نسبی ) منسوب به نقره . از جنس نقره . که از نقره ساخته شده است . || به رنگ نقره . سپید چون سیم . نقره فام . ن...
نوبه ای . [ن َ / نُو ب َ / ب ِ ] (ص نسبی ) نوبتی . منسوب به نوبه .رجوع به نوبه شود. || مبتلا به تب نوبه .
نیزه ای . [ ن َ / ن ِ زِ ] (ص نسبی ) منسوب به نیزه . (فرهنگ فارسی معین ). مانند نیزه . بشکل نیزه .- شیشه ٔ نیزه ای ؛ قسمی بطری است با دهانه...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۲۱ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.