عباس اول
نویسه گردانی:
ʽBAS ʼWL
عباس اول . [ ع َب ْ با س ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) (شاه ...) معروف به شاه عباس کبیر،فرزند سلطان محمد صفوی معروف به خدابنده فرزند بزرگ شاه طهماسب اول و نواده ٔ شاه اسماعیل اول ، سرسلسله ٔخاندان صفوی است . مادر وی خیر النساء بیگم دختر میرعبداﷲخان والی مازندران بوده است و نسبت او به سید قوام الدین مشهور به میر می رسد. شاه عباس به سال 978 هَ . ق . در شهر هرات مرکز حکومت خراسان متولد شد و در980 به سن یکسال و نیمی به میرزائی هرات رسید و شاهقلی سلطان با عنوان لله گی او در مقام امیر الامرائی خراسان ماند و از وی سرپرستی کرد و به سال 996 هَ . ق . مطابق با 1588 م . در سن شانزده سالگی سلطنت یافت .
تحصیلات : شاه عباس خواندن و نوشتن میدانست ولی معلومات فراوانی نداشته است و در مقابل از فراست و کیاست ذاتی برخوردار و دارای ذوق ادبی و هنری بود اشعاری بدو نسبت میدهند از جمله غزل زیر است :
محبت آمد و زد حلقه بر دل و جانم
درش گشودم و شد تا به حشر مهمانم
نه هست هستم ونه نیستم نمیدانم
که من کیم چه کنم کافرم مسلمانم .
صفات و اخلاق : وی در جوانی به شراب میل فراوانی داشت و هرگاه از کار جنگ فارغ میشد به شراب خواری و مجالس بزم و نشاط می پرداخت . او مردی دلیر و جنگجو و بی باک و پردل و زورمند و متحمل بود. در سواری و شمشیر زنی و تیراندازی مهارت و زبردستی خاصی داشت و حسن عطوفت و گذشت و قدردانی داشت و در عین حال انتقام جو و کینه توز بود. در زندگی عادی بی تکلف بود.
فرزندان : شاه عباس پنج پسر داشت که به ترتیب سن عبارت بودند از: محمد باقر میرزا مشهور به صفی میرزا، حسن میرزا، خدابنده میرزا، اسماعیل میرزا و امامقلی میرزا. حسن میرزا و اسماعیل میرزا در کودکی مردند و دو پسر دیگر او را به امر وی کور کردند.
نیروی نظامی : شاه عباس با قزلباشان که مردمان مقتدری بودند و درتمام امور لشکری و کشوری دخالت میکردند و داعیه ٔ فرمانروایی داشتند از در ستیز درآمد و آنها را از میان برد. نیروئی که شاه عباس در اختیار داشت رویهمرفته شامل شصت هزار سوار قزلباش بود که جز از رؤسای خود از هیچ کس اطاعت نمیکردند و در نتیجه شاه نمیتوانست جز به رؤسای قزلباش به دیگری فرمان دهد و در نتیجه قدرت کلی در دست آنها بود. او برای رفع این اشکال افراد و دستجات قبیله یعنی عده ٔ نفراتی که هر قبیله مسئول بود تحویل بدهد دو قسمت کرد و نیروئی که شامل ده هزار سوار نظام و دوازده هزار پیاده نظام بود و بوسیله ٔ شخص شاه اداره میشد تشکیل داد. سپس با کمک برادران شرلی صنف توپخانه بوجود آورد و پیاده نظام آماده شد و بالاخره در نظام ایران انقلابی با همراهی برادران شرلی بوقوع پیوست ، و بجای نیروی اسب سوار دوران ملوک الطوائفی ، ایران دارای ارتش منظمی شد که میتوانست با ارتش عثمانی در میدان جنگ مقابله کند. شاه عباس نیروی دیگری هم در مقابل قزلباش گردنکش بوجود آورد بدین ترتیب که شاه از اعضاء تمام قبائل دعوت کرد که برای اسم نویسی آزاد به نام شاهسون یا دوستان شاه فراهم آیند؛ و بدین طریق شاه از نیروی قزلباش بی نیاز و آسوده خاطر شد. او از انگلیس ها مشاق و معلم نظام خواست و کارخانه ٔ توپ ریزی تهیه کرد.
حقوق و امتیازات به خارجی ها: شاه عباس به تجار مسیحی که مایل به تجارت با ایران بودند حقوق و امیتازاتی داد که فوق العاده رضایت بخش بود و عوارض و رسومی را نسبت به آنها ملغی کرد و دستور داد که کسی حق تعرض به آنان را ندارد و بدین وسیله پایه ٔ اتحاد دوستی میان ایران و دول اروپائی را ریخت .
مقر حکومت : تا سال 1006 هَ. ق . مقر حکومت و مرکز کشور قزوین بود و از سال 1007 شاه عباس رسماً پایتخت خود را به اصفهان انتقال داد و قبل از آن نیز بعضی از زمستانها را در آنجا بسر میبرد.
جنگهای وی : او در ابتدای سلطنت از طرفی متوجه سرکوب مدعیان سلطنت و امرا بود و از طرفی در دفع ازبکان که به قسمت های مهمی از ولایات ایران از جمله خراسان و گنجه دست یافته بودند کوشید و چون در جنگ با عثمانی ها شکست خورد ناچار به امضای قراردادی شد. سپس در سال 1011 هَ . ق . توانست ارتش عثمانی را مغلوب کند شهر تبریز را پس از 18 سال به خاک ایران بازگرداند، آنگاه به طرف ایروان حرکت کرد و آنجارا پس از شش ماه محاصره به تصرف درآورد و شیروان و قارص را نیز تصرف کرد. در همین اوان سلطان محمد سوم درگذشت و پسرش با سپاه عظیمی برای جنگ با ایران رهسپار شد ولی از قوای ایران شکست خورد و نه تنها آذربایجان و کردستان بلکه بغداد و موصل و نجف و کربلا نیز به ایران ملحق شد. از آن پس نیز در چند جنگ دیگر شکست نصیب سپاه عثمانی شد. اما در 995 هَ . ق . در جنگی که نزدیکی بغداد بین دو دولت رخ داد، نیروی ایران شکست خورد و به دنبال آن شهرتبریز و ولایات غربی ایران یعنی عراق عجم ، خوزستان ، شکی ، شماخی ، تفلیس با قسمتی از لرستان به عثمانیان واگذار شد و مقرر شد که حکومت ایران لعن خلفای ثلاث را ممنوع دارد و حیدر میرزا به عنوان گروگان در اختیار آنان باشد. این معاهده در سال 998 هَ . ق . بسته شد.
روابط با اروپائیان :شاه عباس به منظور مقابله با عثمانیان و دفع ازبکان ناچار با خارجیان روابط حسنه برقرار کرد، روابط اقتصادی و تجاری را با خارجیان تشویق کرد و با مسیحیان خوش رفتاری و حتی در اعیاد مذهبی و ملی آنها شرکت میجست اجتماعات آنان را به رسمیت شناخت در بنای کلیسا در جلفای اصفهان به آنها کمک کرد و بالاخره آنچه ممکن بود در حق عیسویان عطوفت و مهربانی کرد و این کار درآن زمان جلب توجه اروپائیان را نمود و باب اتحاد و هم بستگی را گشودند به طوری که صحبت اتحاد میان ایران و انگلیس بر ضد عثمانیها بمیان آمد. با آلمان و اسپانیا نیز روابط سیاسی برقرار کرد و نمایندگانی بدان کشورها فرستاد. با کشور هندوستان که از زمانهای قدیم نیز روابطی وجود داشت تجدید روابط کرد. در سال 997 هَ . ق . هیأتی را بریاست بوداق بیک روانه ٔ مسکو کرد که حامل پیامی از طرف شاه به امپراطور روسیه بود. و از سال 1001 هَ . ق . رسماً میان ایران و روس روابط سیاسی برقرار گردید.
کارهای او: مهمترین آثار و کارهای او از این قرار است : ساختمان مسجد شیخ لطف اﷲ، ساختمان عمارت چهل ستون ، ساختمان و یا تکمیل بنای عالی قاپو، احداث خیابان چهارباغ که به سبک خیابانهای اروپا دو طرفه ساخته شده است ، پل بزرگ 33 پل مشهور به پل چهارباغ ، ساختمان عمارت هشت بهشت ، آباد کردن دهکده ٔ نجف آباد و وقف آن به نجف اشرف ، ایجاد و ساختن کاروانسراهای متعدد در طرق و راه ها، سعی و کوشش در راه بهبود وضع طرق ارتباطی ، تعمیر مرقد و گبند مطهر حضرت رضا (ع )، جاری ساختن آب فرات تا مسجد کوفه ، تعمیر مرقد مطهر حضرت امیر (ع )، مرتب کردن وضع نظام ایران ، کوچ دادن ارامنه از جلفای ارس به جلفای جدید نزدیک اصفهان ، تأسیس کارخانه ٔ توپ ریزی ، ترویج هنر و صنایع ظریفه و تشویق هنرمندان ، منظم کردن وضع اداری کشور و تقسیم مشاغل .
از جمله اتفاقات زمان وی کناره گیری سه روزه ٔ او از سلطنت است . موضوع چنین بود که او به اخترشناسی و طالع بینی ایمان کامل داشت و در توجیه حوادث و اتفاقات از منجم باشی خود ملا جلال استمداد می جست . در سال 1002 هَ . ق . ستاره ٔ دنباله داری در آسمان پدیدار شد منجمان گفتند که این حادثه دلالت بر مرگ شاه دارد و در مقام چاره اندیشی بنا شد شاه برای مدت سه روز از سلطنت استعفا و دیگری را بجای خود برگزیند. وی تصمیم گرفت که یوسفی ترکش دوز درویش معروف را که مشغول فتنه انگیزی علیه شاه بود و مریدان زیادی داشت بدین سمت برگزیند، باشد که با یک تیر دو نشان زده باشد از این جهت درویش بیچاره را روز پنجشنبه هفتم ذیقعده تا دهم به پادشاهی انتخاب و روز یکشنبه دهم او را بدار زدند. شاه عباس در شب پنجشنبه بیست و چهارم جمادی الاولی سال 1038 هَ . ق . در مازندران درگذشت جنازه اش را بر دوش تا کاشان آوردند و در پشت مدفن امام زاده حبیب بن موسی به امانت سپردند و در همان سال صفی میرزا ولیعهد بجای پدر به تخت سلطنت نشست . (از روضة الصفا ج 6). و رجوع شود به : زندگانی شاه عباس نصراﷲ فلسفی ، احسن التواریخ ، اکبرنامه ، تاریخ ادبیات ایران ادوارد برون ، تاریخ الفی و تاریخ سایکس .
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
عباس اول . [ ع َب ْ با س ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) (پاشا) عباس بن طولون بن محمدعلی پاشاالکبیر. سومین خدیو مصر است و به سال 1228 هَ . ق . در قاهره متو...
شاه عباس اول . [ ع َب ْ با س ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) رجوع به عباس اول شود.