عبنقس
نویسه گردانی:
ʽBNQS
عبنقس . [ ع َ ب َ ق َ ] (ع ص ) مرد بدخوی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || نازک تن . درازبالا از مردان . (اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (آنندراج ). || کسی که دو جده ٔ او از جانب پدرش عجمی باشند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
ابن قس . [ اِ ن ُ ؟ ] (اِخ ) مسعود بغدادی . از مشاهیر اطبای اسلام . در خدمت مستعصم باﷲ آخرین خلیفه ٔ عباسی میزیست و پس از قتل خلیفه در خانه ...