اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عثم

نویسه گردانی: ʽṮM
عثم . [ ع َ ] (ع مص ) کژ بسته شدن استخوان شکسته . یا کژ بسته شدن دست خاصةً. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || سست دوختن توشه دان را. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || سطبر گردیدن و پوست فراهم آوردن زخم بی آنکه به شود. (منتهی الارب )(از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (ص )استخوان کژ بسته . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: نام چاویگ nâmcâvig (نام; چاویگ از کردی: câveg) **** فانکو آدینات 09163657861
نام کاروَر
اسم واژه ای عربی و زمان پارسی است و جایگزین پارسی، این است: نامزمان nâmzamân (نام + زمان) **** فانکو آدینات 09163657861
عاسم آباد. [ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بزچلو بخش کمیجان شهرستان اراک . واقع در 15هزارگزی باختر کمیجان و شش هزارگزی راه عمومی . ناحیه ای...
حصن عاصم . [ ح ِ ن ِ ص ِ] (اِخ ) نقطه ای در سرزمین یمامه . (معجم البلدان ).
شرح اسم . [ ش َ ح ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تعریف به شرح اسم عبارت از تفسیر و تشریح معنای لفظ و تبدیل معنای لغتی به لغت دیگراست و...
اسم سائل . [ اِ م ِ ءِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خواجه نصیر طوسی گوید: آن باشد که قابل اشتقاق بود چون ضرب . (اساس الاقتباس ص 15). مقابل اسم...
اسم و رسم عربی است و پارسی جایگزین، این است: نامژین nâmžin (نام + ژین: آوازه. سغدی) **** فانکو آدینات 09163657861
لوینی، نام خانوادگی که ریشه آن ها در غرب تهران است و بخشی از آن ها به همدان مهاجرت کرده اند لوینی به معنایی آذرخش یا رعد است و مشخصه این خاندان این که...
اسم جامد. [ اِ م ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )نصیرالدین طوسی گوید: آن بود که از آن اشتقاقی نتوان کرد، مانند حیزبون و هیهات . (اساس الاقتبا...
« قبلی ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ صفحه ۱۱ از ۱۷ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.