عدم ملکه
نویسه گردانی:
ʽDM MLKH
عدم ملکه . [ ع َ دَ م ِ م َ ل َ ک َ / ک ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یکی از اقسام تقابل است یعنی عدم آنچه در شأنش وجود است و به عبارت دیگر که در شأن شخص یا نوع یک جنس آن باشد که متصف به وجود باشد چنانکه عدم البصر به انسان کور میتوان گفت به اعتبار آنکه از شأن اوست که مبصر باشدو به حیوان بدون شعور میتوان گفت زیرا از شأن جنس او هست که یک نوع از انواعش که انسان است دارای شعورباشد. (از شفا، ج 1 ص 22). رجوع به عدم و قنیه شود.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۲ ثانیه
عدم و ملکه . [ ع َ دَ وَ م َ ل َ ک َ / ک ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) عدم ملکه . رجوع به عدم ملکه شود.