عدوانی
نویسه گردانی:
ʽDWʼNY
عدوانی . [ ع ُدْ نی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به عدوان . || تجاوزکارانه .
- تصرف عدوانی ؛ نوعی از غصب است . درفقه در مبحث غصب گفته اند تصرف مال غیر باشد عدواناً. در آئین دادرسی مدنی ص 221 آمده است آرد: در هر مورد کسی که مال منقولی را از تصرف متصرفی بدون رضایت او خارج نماید یا مزاحم استفاده ٔ متصرف شود تصرف عدوانی کرده است . دعوی تصرف عدوانی عبارت است از دعوی متصرف سابق که دیگری بدون رضایت او مال غیرمنقول را ازتصرف او خارج کرده و متصرف سابق اعاده ٔ تصرف خود رانسبت به آن مال درخواست نماید. (ص 70). در شرایع الاسلام ص 238 آرد: الغصب هوالاستقلال باثبات الید علی مال الغیر عدواناً.
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
عدوانی . [ ع َدْ ] (اِخ ) در رجال لقب ثقیف بن عمرو و سمرةبن ربیعة و جز آنهاست و نسبت آن به بنی محجربن عیاذبن یشکربن عدوان است . (ریحانة ال...
عدوانی . [ ع َدْ ] (اِخ ) عبدالعظیم مکنی به ابن ابی الاصبع. رجوع به ابن ابی الاصبع و نیز ریحانة الادب شود.
عدوانی . [ ع َدْ ] (اِخ ) یحیی بن یعمر دمشقی عدوانی مکنی به ابوسلیمان . از مشاهیر نحویان بود. از فقه و حدیث و قرائت و لغات اطلاعی داشت . مر...
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پدریژانه pedrižāne (کردی: peydriži با پسوند آنه)***فانکو آدینات 09163657861
تصّرفِ عُدوانی. رجوع شود به واژهٌ عُدوانی.
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: آسپدریژانه ãspedrižāne (آس؛ سغدی. + پدریژ از کردی: peydriži + آنه)،*** فانکو آدینات 09163657861
عماره ٔ عدوانی . [ ع ُ رَ ی ِ ع َدْ ] (اِخ ) ابن عوف عدوانی . «ابن حجر» وی را از صحابیانی دانسته است که به زیارت پیغمبر اکرم (ص ) نائل نشد...