عراق
نویسه گردانی:
ʽRʼQ
دوال استخوان با گوشت . || آب صافی . || باران بسیار. (منتهی الارب ). || قطر طناب تنها. (از اقرب الموارد). || باقی مانده ٔ گیاه ترش . (منتهی الارب ). بقایای حمض . (از اقرب الموارد). باقی مانده ٔ شور گیاه . (منتهی الارب ). || گرداگرد ناخن . (اقرب الموارد)(منتهی الارب ). || کِفاف گوش . اطراف گوش . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). و من الاذن کفافها. (اقرب الموارد). || پیرامون سرای . || درز محیط سفره . (از اقرب الموارد). || آنچه در شکم است بالای ناف به پهنای شکم . ج ، أعرقة، عُرُق . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || اطراف نهر از نزدیک آن تا منتهای آن . (اقرب الموارد). ج ، عُرق و عُرُق . (منتهی الارب ).
عراق . [ ع ِ ] (ع اِ) کرانه ٔ دریا بدرازا. ج ، عُرق وعُرُق و اعرقه . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || درون پر مرغ . (منتهی الارب ). جوف الریش . (اقرب الموارد). || کناره ٔ آب . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || درز، دو تا دوخته در زیر توشه دان و مشک . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || پوست پاره که بر ملتقای دو چرم در اسفل توشه دان دوزند. دوال که بدان درزهای مشک را فراگیرند.
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۹ ثانیه
عراق الغیث . [ ع ُ قُل ْ غ َ ] (ع اِ مرکب ) گیاهی است که از پس باران روید. (منتهی الارب ).
حکومهتی ههرێمی کوردستان
پرچم نشان
سرود ملی: ای رقیب
پایتخت اربیل
زبان رسمی کردی
نوع حکومت دموکراتیک
نام حاکمان
رئیس اقلیم کردستان
نخس...
ابوبکربن عراق . [ اَ بو ب َ رِ ن ِ ع ِ ] (اِخ ) شاعری از مردم حلب . وفات او در حدود سنه ٔ 1120 هَ . ق . بوده است .
چشمه ٔ عراق عجم . [ چ َ م َ ی ِ ع ِ ق ِ ع َج َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت الخیال نویسد: چشمه ای است درعراق عجم که چون در ولایتی ملخ آید دو مرد که...
اَبونَصْرْ مَنْصورِ بْنِ عَراق، ریاضیدان و منجم نامدار ایرانی سدۀ ۴ و ۵ ق / ۱۰ و ۱۱ م، از آل عراق یا خوارزمشاهیان قدیم. به رغم شهرتی که ابونصر در روز...
اراق . [ اَ ] (اِخ ) موضعی است در قول ابن احمر:کأن علی الجمال أوان حُفّت هجائن من نِعاج اراق عینا.و زیدالخیل الطائی گوید:و لما أن بدت...