اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عرز

نویسه گردانی: ʽRZ
عرز. [ ع َ ] (ع مص ) نکوهیدن کسی را و سرزنش نمودن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || درشت و سطبر گردیدن . (منتهی الارب ). || گرفته و ترنجیده گردیدن و منقبض شدن . (ناظم الاطباء). || سخت کشیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || در کف گرفتن چیزی را و چسبانیدن انگشتان را بر آن ، به اینکه می نماید از آن برخی و ننماید تمام آنرا تا که مشتاق دیدنش گردد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
عارض افروختن . [ رِ اَ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از غضبناک شدن و خشمگین گشتن .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
هتک عرض کردن . [ هََک ِ ع ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بدنام کردن . رسوا نمودن . (ناظم الاطباء). بی آبرو ساختن . بر باد دادن عرض کسی .
حسین ارض رومی . [ ح ُ س َ ن ِ اَ ض ِ ] (اِخ ) ابن یوسف . متکلم بود. او راست : الرسالة المنجیة که در 1154 هَ . ق . تألیف کرده و تا 1159 هَ . ق ....
طول و عرض قرار دادن . [ ل ُ ع َ ق َ دَ ] (مص مرکب ) چیز بی رتبه را عظیم القدر قرار دادن و مقرر کردن . (آنندراج ).
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.