گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عرض نویسه گردانی: ʽRḌ عرض . [ ع َ ] (اِخ ) کوهی است مشرف بر شهر «فاس » ۞ در المغرب . (از معجم البلدان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۹۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی اهل ارض اهل ارض. (عربی) ساکنان کرۀ خاکی، مردم روی زمین، مردم. رجوع شود به «اهل» و «ارض». رمز ارز رمز ارز. نک. بیت کوین. قاقم عارض قاقم عارض . [ ق ُ رِ ] (ص مرکب ) سپیدرو و زیبا : ترک بلغاری است قاقم عارض و قندزمژه من که باشم تا کمان او کشد بازوی من .خاقانی . ناف ارض ناف ارض . [ ف ِ اَ ] (اِخ ) کنایه از مکه ٔ معظمه است . (برهان قاطع) (آنندراج ) (از رشیدی ). ناف زمین . ناف خاک . ناف عالم . مکه ٔ معظمه و خاک ... عارض شدن عارض شدن . [ رِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شکایت کردن . متظلم شدن . دادخواهی کردن . قصه به قاضی برداشتن . رفع دعوی کردن به حاکم . || روی دادن . ... ارض نوح ارض نوح . [ اَ ض ُ ] (اِخ ) یکی از قرای بحرین است . (مراصدالاطلاع ). || دهی است به یمن . (منتهی الأرب ). ارض روم ارض روم . [ اَ ض ُ ] (اِخ ) ۞ قالی قلا. ارزروم . ارزن الروم . ارزنةالروم . ولایتی است در ترکیه (عثمانیه ) در آسیا شامل قسم اعظم ارمنستان ترک... ارض حسان ارض حسان . [ اَ ض ُ ح َس ْ سا ](اِخ ) دهی است نزدیک مکه و آن را حسان نیز گویند. ارض الغور ارض الغور.[ اَ ضُل ْ ] (اِخ ) اردن : حدق هو الباذنجان ... هو اسم عربی معروف بالقدس و ما والاها لنوع من الباذنجان برّی ینبت عندهم بریحا و ار... ارض اقدس ارض اقدس . [ اَض ِ اَ دَ ] (اِخ ) لقب مشهد رضا علیه السلام : امام قلی میرزا را با شاهرخ میرزا به ارض اقدس آوردند و برادران را در مشهد مقدس ، علیق... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۱۰ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود