عرق افشان . [ ع َ رَ اَ ] (نف مرکب ) عرق افشاننده . مرادف عرق ریز. (آنندراج )
: از عرق افشان بناگوش وی
چشمه ٔ خورشید یکی قطره خوی .
میرخسرو (از آنندراج ).
در پرده هر آن جرعه که چون ابر کشیدی
یک یک ز عذار عرق افشان تو گل کرد.
میرزا صائب (از آنندراج ).