اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عرق راندن

نویسه گردانی: ʽRQ RʼNDN
عرق راندن . [ ع َ رَ دَ ] (مص مرکب ) شرمنده شدن . (از آنندراج ). عرق ریختن . || سعی در کاری کردن . (از آنندراج ) :
به حیرتم که قدم سودگان دشت حجاز
به راه کعبه چه گرم اند در عرق رانی .

طالب آملی (از آنندراج ).


عرق ریختن . رجوع به عرق ریختن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.