اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عروس

نویسه گردانی: ʽRWS
عروس . [ ع َ ] (اِخ ) (وادی الَ ...) موضعی است نزدیک مدینه . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
ارؤس . [ اَ ءُ ] (ع اِ) ج ِ رأس ، به معنی سر.
اروس بی . [ ] (اِخ ) یکی از سرداران ازبک که در جنگ با ظهیرالدین بابر اسیر و مقتول شد. (حبیب السیر جزو 4 از ج 3 ص 36).
اروس خان . [ ] (اِخ ) دوازدهمین از سلاطین دشت قبچاق ، بعد از جانی خان بن اوزبک خان در اوائل زمان امیرتیمور. (حبیب السیر جزو 1 از ج 3 ص 26 و ...
اروس قلعه . [ اُ ق َ ع َ ] (اِخ ) (قلعه ٔ روسیان ) در چهارمیلی مغرب سرتوک ، محاذی ساحل دریا، خرابه های قلعه ای از روسها دیده میشود.دُرن گوید ک...
قزل اروث .[ ق ِ زِ اَرْ وَ ] (اِخ ) ممکن است نام شهر افراوه یا فراوه باشد. رابینو آرد: در چهارمنزلی دهستان سر راه خوارزم شهر افراوه بود که ...
اروس خواجه میش . [ ] (اِخ ) یکی از امراء که با فوجی از لشکریان که از میرزا سنجر گریخته بود بموکب سلطان حسین میرزا پیوست و سلطان آن جماعت ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.