عروس درپرده . [ ع َ دَ پ َ دَ
/ دِ ] (اِ مرکب ) دوایی است که آن را کاکنج گویند. تخم آن را تا هفت روز هر روز هفت عدد هر زنی که بخورد هرگز آبستن نگردد. (برهان ) (آنندراج ). کاکنج .(منتهی الارب ). حب اللهو. (یادداشت مرحوم دهخدا). گیاهی است که میوه ٔ سرخ رنگ دارد. عروس پرده . عروس پشت پرده . عروسک پس پرده . رجوع به کاکنج شود
: به مُرز بی رزتو مرغکی درون بپرید
سرش به لعلی همچون عروس درپرده .
سوزنی .