اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عروس وار

نویسه گردانی: ʽRWS WʼR
عروس وار. [ ع َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) چون عروس . چون بیوک . عروس مانند :
گاهی عروس وار به پیش آید
با گوشوار و یاره و با افسر.

ناصرخسرو.


تو هفت طوف کرده و مکه عروس وار
هرهفت کرده پیش تو و عشق دان شده .

خاقانی .


آراسته کن عروس وارم
بسپار به خاک پرده دارم .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.