اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عریان نمودن

نویسه گردانی: ʽRYAN NMWDN
عریان نمودن . [ ع ُرْ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) لخت کردن . برهنه کردن . عاری نمودن :
بخندد چو پسته درون پوست وآنگه
چو بادام از آن پوست عریان نماید.

خاقانی .


و رجوع به عریان و عریان کردن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.