اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عز

نویسه گردانی: ʽZ
عز. [ ع َزز ] (ع ص ) رجل عز؛ مرد ارجمند. (ناظم الاطباء). مرد قوی و عزیز. (از اقرب الموارد). عزیز. گرامی . رجوع به عزیز شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۰۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
از قلم افتاده. درج نشده، ذکر نشده، حذف شده، فراموش شده، مورد توجه واقع نگردیده، مورد بی اعتنائی قرار گردیده.
جایگاه واژگان در نحو عربی، جایگاه کلمه در جمله، نقش واژه در جمله؛ مانند فاعل، مفعول به و ... معمولا به این صورت به کار می رود: «.... محلی از اعراب ند...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
جام پر از می . [ م ِ پ ُ اَ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) قدح پر از شراب . || جام پر از شیر و می است که کنایه از پیاله ٔ پر از آب کوثر باشد. (برهان...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
بندقه ای از گِل. گلوله ای (فندق شکل) از گِل. رجوع شود به «بندقة». توضیحات: در فرهنگ اسلامی استخاره ای وجود دارد بنام «استخاره بوسیلۀ بنادق»، که ...
انفصال از خدمت "به معنای آن است که کارمند ... از خدمت در سازمان محروم می‌گردد"
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ صفحه ۱۳ از ۲۱ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.