اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عزاب

نویسه گردانی: ʽZʼB
عزاب . [ ع ُزْ زا ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَزَب . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به عزب شود. || ج ِ عَزَبة. (منتهی الارب از کسائی ) (آنندراج ). رجوع به عزبة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
عذاب الفنج . [ ع َ اَ ف َ ] (نف مرکب ) که عذاب اندوخته کند و بیلفنجد. و معنی ترکیبی ذخیره کننده واندوزنده ٔ عذاب و کنایه از دل آزار است : تو...
عذاب الهون . [ ع َ بُل ْ هََ ] (ع اِ مرکب ) عذاب خواری . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
کنایه از آرامش و ایمنی به حد کمال موجود بودن. دریا رفته است تو گویی به خواب - هیچ نمی خورد تکان آب از آب رفته گویی همه ذرات به خواب - ن...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.