عزلت کشیده
نویسه گردانی:
ʽZLT KŠYDH
عزلت کشیده . [ ع ُ ل َ ک َ / ک ِ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) که رنج عزلت تحمل کرده باشد. در گوشه گیری به سر برده : مردم سختی دیده و عزلت کشیده را خدمت فرماید. (مجالس سعدی ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.