اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عزلت نشین

نویسه گردانی: ʽZLT NŠYN
عزلت نشین . [ ع ُ ل َن ِ ] (نف مرکب ) گوشه گیر. منزوی . معتزل :
به عزلت نشینان صحرای درد
به ناخن کبودان سرمای سرد.

نظامی .


گروهی عمل دار عزلت نشین
قدمهای خاکی دم آتشین .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.