عزیز
نویسه گردانی:
ʽZYZ
عزیز. [ ع َ ] (اِخ ) (الملک الَ ...) لقب عثمان بن یوسف ، ملقب به عمادالدین ، دومین از امرای ایوبی مصر است . رجوع به عمادالدین ایوبی و به الاعلام زرکلی شود.
واژه های همانند
۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
عزیز. [ ع َ ] (ع ص ) ارجمند. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (المصادر زوزنی ). ارجمند وبزرگوار و خطیر. (زمخشری ). شریف و بزرگوار و باعزت .(از ناظم ...
عزیز. [ ع َ] (اِخ ) شوهر زلیخا. (آنندراج ). در قرآن کریم ، به منزله ٔ صفتی است برای شخصی بنام پوتیفار (معرب ، فطیفر) که در دستگاه فرعون معاص...
عزیز. [ ع َ ] (اِخ ) جدّی است جاهلی ، و فرزندان او بطنی از بنی هلال بن عامر از عدنانیه اند. مساکن آنان در ساقیة قلتة، از عمل اخمیم ، درصعید مصر...
عزیز. [ ع َ ] (اِخ ) (المک الَ ...) لقب عثمان بن عادل ایوبی ، از ایوبیان شام است . رجوع به عمادالدین ایوبی و به الاعلام زرکلی شود.
عزیز. [ ع َ ] (اِخ ) (الملک الَ ...)لقب محمدبن غازی بن یوسف بن ایوب (611-634 هَ .ق .) ازایوبیان شام و صاحب حلب است و درگذشت او نیز در حلب ...
عزیز. [ ع َ ] (اِخ ) (الملک الَ ...) (827-868 هَ .ق .) لقب یوسف بن برسبای دقماقی ظاهری ، مکنی به ابوالمحاسن و ملقب به جمال الدین ، از ملوک ...
عزیز. [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالملک بن محمدبن خطاب ازدی ، مشهور به ابن خطاب . از امرای اندلس و از اهالی مرسیه . وی از جانب ابن هود المتوکل و...
عزیز. [ ع َ ] (اِخ ) ابن فضل بن فضالة، مکنی به ابوالاشعث . رجوع به ابوالاشعث (عزیز...) شود.
عزیز. [ ع َ ] (اِخ ) ابن مالک بن عوف ، از بنی اوس ، از قحطانیه . جدی جاهلی است و از نسل او جرول بن مالک بن عمرو را که از صحابیان است میتوان...
عزیز. [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن بُرْزال زناتی ، ملقب به المستظهر. دومین تن از ملوک بنی برزال در قرمونة ۞ و توابع آن در اندلس . وی ...