عسا
نویسه گردانی:
ʽSA
عسا. [ ع َ ] (اِ) ملج است ، و کشوث را نیز نامند. (فهرست مخزن الادویة).
واژه های همانند
۵۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
راهب آسا. [ هَِ ] (ص مرکب ) مانند راهب . همچون راهب . مثل راهب : فلک کژروتر است از خط ترسامرا دارد مسلسل راهب آسا. خاقانی .بی چلیپای خم مویت...
زمین آسا. [ زَ ] (ص مرکب ) همانند زمین در سنگینی و وقار و سکون . رجوع به ماده ٔ بعد شود.
زمین اسا. [ زَ اَ ] (ص مرکب ) زمین آسا. وقار. تمکین .(یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زمین مانند : عزم و حزمش به جنبش و به سکون آسمان و زمین اسا با...
سرمه آسا. [ س ُ م َ / م ِ ] (ص مرکب ) سرمه سان . بمانند سرمه . همچون سرمه : خاک قدم او را سرمه آسا به چشم کشیدندی . (سعدی ).
صبحدم آسا. [ ص ُ دَ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) به مانندصبحدم . به کردار صبحدم . همانند دم صبح : دلهای گرم تب زده را شربتی کنم ز آن خوش دمی که ...
کواکب آسا. [ ک َ ک ِ ] (ق مرکب ) مانندکواکب . همچون ستارگان که در برابر پرتو خورشید از دیده ها ناپدید می شوند : ولایت شرق و غرب را کواکب آسا م...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
آسا (به عبری: אָָסא) پسر ابیا و پادشاه یهودیه از ۹۱۱ تا ۸۷۰ پیش از میلاد بود. از آنجاییکه یکبار در کتاب اول پادشاهان (۱۵:۲)، معکه دختر اَبشالوم را م...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.