اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عساء

نویسه گردانی: ʽSAʼ
عساء. [ ع َ ] (ع اِ) قدح بزرگ .(منتهی الارب ) (آنندراج ). عُس ّ. و رجوع به عس شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
جرس آسا. [ ج َ رَ ] (ص مرکب ) همانند جرس . || آواز همانند جرس : چون جرس دار نجیبان ره یثرب سپرندساربان را همه الحان جرس آسا شنوند.خاقانی .
غول آسا. (ص مرکب ) بسیار بزرگ و معظم ۞ . آنچه مانند غول بزرگ و مهیب باشد. غول پیکر. دیومانند. رجوع به غول شود: کارخانه ٔ غول آسای ذوب فلزا...
فلک آسا. [ ف َ ل َ ] (ص مرکب ) مانند فلک . از: فلک + آسا، پساوند تشبیه : محرمان چون ردی صبح درآرند به کتف کعبه را سبز لباسی فلک آسا بینند. خ...
برق آسا. [ ب َ ] (ص مرکب ) همانند برق . مجازاً، سخت تند و سریع: حمله ٔ برق آسا؛ حمله ٔ سریع و غافلگیرکننده .
درخت اکالیپتوس
آسا. (پسوند) اَسا. ادات تشبیه است . سیل مثل . سیل مانند. سیل گون . سیل گونه . شبه سیل . سیل وار. سیل سان . نظیرسیل.
سیل واژه ای عربی است که واژه ی پارسی «آسا» به آن افزوده شده است؛ و پارسی جایگزین، این است: لوراسا lurâsâ (پارسی نو)*** فانکو آدینات 09163657861.
مرگ آسا. [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آلان بخش سردشت شهرستان مهاباد، واقع در 13 هزار و پانصدگزی جنوب غربی سردشت و 12هزارگزی جنوب راه ...
مانند خورشید- مهر
سلم آسا. [ س ُل ْ ل َ ] (ص مرکب ) مانند سلم . همچون نردبان . (فرهنگ فارسی معین ).
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۶ ۵ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.